(بنام تو اي آرام جان )
عاشق با داشتن معشوق و يا با اميد آن ، خود را صاحب همه چيز مي بيند حتي اگر هيچ نداشته باشد و با نداشتن آن ، خود را صاحب هيچ نمي بيند حتي اگرش همه چيز باشد
وقتي هر صبح سفره ي دلمان را رو به آسمان مي گشاييم و زيارتنامه را روبروي چشمان پر آب مي گيريم و آنگاه كه دست ادب بر سينه مي گذاريم و سلام ميدهيم :
السلام عليك يا ابا عبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
در يك لحظه توده هاي بغض در گلويمان متراكم مي گردد و هواي دلمان ابري مي شود و هنگامي كه آسمان ديدگانمان در پيشگاه دلهاي سوخته باراني ميشود ، ناگهان ..... بوي خوش كربلا مشاممان را نوازش ميدهد
التماس دعا ..... يا علي مدد
جهان را صاحبي باشد خدا نام ....
.....
جاي خوشبختي است براي ما که ميزبان قدمهاي سبزتان باشيم.
بنياد فرهنگي رفاه
و شهرداري منطقه 12
جهان را صاحبي باشد خدا نام .....
محرم ...... كربلا ..... كاروان ...... اهل بيت ...... غريبي ...... آزادگي ....حُر .... يادگار برادر ..... قاسم ..... نوجوان .... شيرين تر از عسل .... شش ماهه ..... تير سه شعبه .... علي اصغر ...... تازه داماد .... شبه پيغمبر .... علي اكبر ..... تل زينبيه ....... تشنگي .... كودكان .....آب .... عمو .... علقمه ....مشك .... سقٌا .... خيمه .... ادرك اخي ..... علمدار .... عطش ..... عاشورا .....شهادت ..... قتلگاه .... يتيمي ..... آتش ..... خيمه نيم سوخته ..... سيٌدِ سجٌاد .... يتيمي .... عمه زينب ..... اسارت .... محمل .... نيزه.... سر برادر .... قرآن .... كوفه .... مصيبت ...... جام شراب ..... خيزران .... شام .... سه ساله .... كنج خرابه ...... مصيبت .... مصيبت .... مصيبت ..... تسليت
التماس دعا
سلام
اين ايام رو تسليت ميگم
هنوز كسي نمي تونه بگه كه اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست
خدا كنه امسال بتونيم محرم و صفر و درك كنيم به معناي واقعي
يا محمد و علي
السلام عليك يا اباعبدالله
السلام عليك يا ثــاره الله
دگر بار عزاي حسين (ع) بر پاست و عزاداران حسيني جامه ي سياه بر تن كرده و در سوگ فرزند مظلوم زهراي اطهر (س) ماتم گرفته اند
مصيبت ال الله چنان جانسوز است كه من از اينكه خواستم چيزي بنويسم از خودم خجالت كشيدم
بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران
ملتمس دعاي خير همه شما خوبان هستم
سلاماگه عاشقي بيا اينجاwww.romance.parsiblog.comفقط نظر يادت نره هاممنون
بسم رب الحسين
هر دم به گوشم مي رسد آواي زنگ قافله
اين قافله تا كربلا ديگر ندارد فاصــله
يك زن ميان محمـلي اندر غم و تاب و تب است
اين زن صدايش آشناست اي واي من او زينب است
ياران شتاب كنيد ، قافله در راه است .....