( بنام تو اي آرام جان )
او مي ايد از وراي زمان ، چون كوهي استوار از صبر ، چون شهابي درخشان در دل تيره ترين شب بشريت
او مي ايد چون قامت بلند راستي در جنگل هراس انگيز ناراستيها
دلــم بـهـانــه ي ديـــدار يـــار مي گيرد
فــراق انـكه بــود غـمـگسـار مي گيرد
بيـا بيـا كـه بــه رويــت نـظـر كنم يكدم
وگــرنـه جــان مرا اين انتظار مي گيرد
دلــم قــرار نـدارد بـيـا اي قــرار همه
ز يـك نـگاه تـو ايـن دل قـرار مي گيرد
بيا اي ليلي عالم ببين كه هر مجنون
سـراغ كـوي تـو ديـوانه وار مي گيرد
التماس دعا ..... يا علي مدد